کد مطلب:102419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:471

عدالت آفریدگار و آفریدگان











جهان هستی بر پایه ی حق و عدالت آفریده شده است، بر این دو پایه استوار است و به وسیله ی جهان آفرین گردانیده می شود، همه ی موجودات بی جان و بی اراده بر همین دو اصل به انجام وظیفه مشغولند، بنابراین انسان آزاد نیز شایسته است با اختیار و اراده، خود را و مجتمع خود را با این دو اصل اساسی هماهنگ سازد و گرنه نابود می شود و در همین زندگی كنونی و در آن جهان پسین با كیفر پروردگار عادل و حكیم و لطیف و خبیر رو به رو می گردد. چنانكه خدای حكیم در قرآن می فرماید:

ما خلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق.[1].

آسمانها و زمین و جهان میان آن دو را جز بر پایه ی حق نیافریده ایم.

و عدالت را در سراسر جهان هستی و بویژه در میان مردمان فرمان می دهد:

ان الله یامر بالعدل و الاحسان[2].

بیگمان خدا به دادگری و نیكی كردن فرمان می دهد.

و خدا نه تنها در آفرینش كه در پاداش و كیفر دادن و رسیدگی به كارها و واكنش اعمال بندگان و شیوه ی حركت مجتمعهای انسانی همه، حق و عدالت را برقرار ساخته است، امیرالمومنین در این باره می فرماید:

«اشهد انه عدل عدل و حكم فصل.»[3].

[صفحه 172]

گواهی می دهم كه او ذات عدالت است و به عدالت رفتار، و داوری است كه به حق و قاطعیت در میان بندگانش داوری كرده است.

الذی عظم حلمه فعفا و عدل فی كل ما قضی و علم ما یمضی و ما مضی.[4].

همان خدایی كه تحملش در برابر بندگان به اندازه ای بزرگ است كه از آنان درگذشت و در هر چه فرمان داد عدالت را رعایت كرد و آنچه را می گذرد و آنچه را گذشته است می داند.

«قدر الارزاق فكثرها و قللها و قسمها علی الضیق و السعه، فعدل فیها لیبتلی من اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذالك الشكر و الصبر من غنیها و فقیرها.»[5].

[صفحه 173]

اندازه ی روزیها را تعیین كرده آن را بیش و كم قرار داد و میان افراد به صورت كم و زیاد تقسیم كرد و همه ی این بیش و كمها و تنگناها و فراخناها را بر پایه ی دادگری گذاشت تا با فراوانی وسائل زندگی و آسانی زندگی و با كمی و سختی آن هر كه را خواست گرفتار آزمایش كند و بدان وسیله سپاسگذاری و شكیبایی دارایان بی نیاز و نیازمندان نادار را بیازماید.

و در ضمن منشوری كه برای زمامداری به مالك اشتر نوشته می فرماید:

«و من ظلم عباد الله كان الله خصمه دون عباده و من خاصمه الله ادحض حجته و كان لله حربا حتی ینزع او یتوب. و لیس شی ء ادعی الی تغییر نعمه الله و تعجیل نقمته من اقامه علی ظلم، فان الله سمیع دعوه المضطهدین و هو للظالمین بالمرصاد».[6].

و هر كس بر بندگان خدا ستم كرد خدا خود به دشمنی با او برمی خیزد نه دیگر بندگانش و هر كس كه خدا او را به دادخواهی كشانید حجت و دلیلش را باطل گرداند و خدا در حال جنگ با ستمگر است تا اینكه از ستم دست بردارد یا به سوی خدا باز گردد. و برای دگرگون كردن

[صفحه 174]

نعمت خدا و سرعت بخشیدن به عقوبت و كیفر او چیزی برانگیزنده تر و فراخواننده تر از برپای داشتن ساختمان ستمگری نمی باشد، چه بدون شك خدا شنوای دعای داد خواهانه ی ستم رسیدگانست و برای ستمگران به كمین ایستاده است.


صفحه 172، 173، 174.








  1. احقاف/ 3.
  2. النحل/ 90.
  3. از خطبه ی 214 نهج البلاغه.
  4. از خطبه ی 191.
  5. از خطبه ی 91.
  6. از رساله ی 53.